نوشته شده در تاريخ شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, توسط نسل سومی |

 

صبر کن صبر کن، کجا با این عجله ؟ وایسا بینم می خوام دو کلام باهات حرف بزنم. نصف شب کجا داری میری ؟

جون من امشبیو بی خیال ما شو خیلی عجله دارم . با برو بچ قرار دارم اگه دیربرسم جون تو ضایع ست  .

ای بابا تو که همش عجله داری ، پس کی می خوای به حرفام گوش بدی ؟ خیلی وقته میخوام باهات حرف بزنم، اما اینقدر خودتو مشغول این و اون کردی که اصلا فرصتی برای شنیدن حرفای من نداری

خب بابا ، بیا من الان اینجام ، خوبه ؟ حالا حرفتو بزن ببینم چی می خوای بگی . فقط زود و تند بگو که دیرم شده

آره خوبه  ، اما نه فقط جسمت،می خوام همه وجودت اینجا باشه ، قلبت ، گوشت ، چشمت ، همه و همه اینجا باشه.قبول؟

باشه بابا قبول ، حالا بگو چی می خوای بگی؟

حالا شد ....

اون دوست قدیمیت خیلی سلام بهت رسوند و یه پیغامم داد که بهت بگم.

دوست قدیمیم ؟ دوستم کیه؟

همونی که مدتهاست یادی ازش نمی کنی و بلکله فراموشش کردی؟؟

من؟ من از دوستم غافل شدم ؟ امکان نداره . همه دوستام میدونن که من END  رفاقت و معرفتم . امکان نداره از دوستام غافلشم .حالا کدوم دوستمو میگی ؟ اصلا اسمش چیه ؟ واضح حرف بزن ببینم  چی میگی.. حالا پیغامش چی هست ؟

گفت که بهت بگم مدتیه بی معرفت شدی ؟ اینقدر غرق دوستات شدی که کمتر دیگه بهم توجه می کنی؟ دیگه با من نیستی، مگه بدی از من دیدی که منو ول کردی ؟ بابا بیا بهم سر بزن دلم خیلی برات تنگ شده

ببینم همه این حرفها رو اون گفت ؟؟؟

آره ، همشو خودش گفت .

د... بابا اسمشو که هنوز بهم نگفتی . زود اسمشو بگو ببینم  این کیه که اینجوری دلش از ما گرفته

واقعا هنوز نشناختیش ؟ هنوز بجا نیاوردیش ؟ بابا تو دیگه کی هستی ؟؟؟

نه جون تو ، هنوز بجا نیاوردمش . اما حرفاش یه جورایی برام آشناست . جون من حالا اسمشو بگو ...

آره . خیلی با معرفته . و خیلی هم مهربونه . هر چی ازش بگم کم گفتم. خیلی چیزا گفت که بهت بگم .
اما همین یه جمله ازش بهت میگم :
« اگر آنهائیکه به من پشت کرده اند میدانستند چه اندازه انتظار آنها را میکشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه ازشدت شوق و شور نسبت بمن جان میدادند و تمام بند بند اعضایشان بخاطر عشق من از هم جدا می شد » (1)

حالا شناختیش ؟؟؟؟

با تو م  .... میگم شناختیش؟

چیه ؟؟ چرا ساکتی ؟ چرا چیزی نمیگی ؟ چیه ؟ چرا رفتی توی لک ؟ اعععع این اشکها چیه؟

آره یه چیزایی داره یادم میاد ، آره شناختمش ، خوب هم شناختمش . این اشکهای دلتنگیم ، دلم براش تنگ شده ، خیلی ،

موبایلت داره زنگ می خوره ، گوشی و بردار فکر کنم دوستاتن ، مگه باهاشون قرار نداشتی ؟ پاشو برو دیگه ... چیه ، چرا بلند نمی شی دیرت میشه ها ! ! ! دیر برسی پیش بچه ها ضایع میشی ها

دوستام ؟ کدوم دوستا ؟ من دوستمو تازه پیدا کردم . دوست مهربونی که خیلی مدیونشم. دوستی که آخره رفاقته ، دوستی که . . .

چیه ؟ چی شده ؟ چرا اینجوری گریه می کنی ؟ یواش ، بابا نصفه شبه یواشتر الان همه بیدار میشنا ! ! !

چیکار می کنی ؟

می خوام برم پیش دوست عزیزم و امشب و با اون خلوت کنم . خیلی حرفها برا گفتن باهاش دارم

راستی ،،، عطر و سجاده ی منو ندیدی ؟؟؟

---------------------
1 - حدیث قدسی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 اسفند 1389برچسب:, توسط نسل سومی |

 

 

نظم نوین جهانی

همه چیز از همین جا شروع شد...

قبل از شروع بحث به تعریف دجال می پردازیم:

وقتی ما به ریشه ی لغت نگاه می کنیم، (چون زبان عربی دارای لغات ریشه است و لغات ریشه معنایی ابتدایی دارند که مشخص می کند لغت از کدام حوزه ی معنایی گرفته شده است) کلمه ی دجال لغتی بود که عرب ها وقتی به کار می بردند که یک شتر بیماری کچلی می گرفت و برای علاج روی آن قیر می ریختند و برای این کار از لغت یدجل استفاده می کردند.

آنها روی شتر قیر می ریختند و شما نمی توانستید بیماری را ببینید و شتر ظاهرا خوب به نظر می رسید، متوجه شدید؟! دجال همین است، او روی بیماری و مرض قیر می ریزد تا خوب به نظر برسد.

پس هدف دجال این است که بیاید و مثل عیسی (ع) با مردم حرف بزند، همانطور که عیسی (ع) به مردم می گفت که بایستی برای جهان آخرت تلاش کنید، دجال به مردم می گوید که باید برای این دنیا تلاش کنید. همانطور که عیسی (ع) به مردم خبر داد که این دنیا سرابی فریب دهنده است که شما را فریب می دهد، دجال به مردم خواهد گفت که جهان آخرت یک فریب است.

برا خواندن بقیه مطالب به ادامه مطلب بروید.....



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, توسط نسل سومی |

 

موسوی

یه توپ دارم قلقلیه        اسمش حسین موسویه

چیز میزنه هوا میره       پابوس اوباما میره

من این چیزو نداشتم    جنبش سبز و کاشتم

موساد بهم عیدی داد    رهنورد و موسوی داد

کروبی

خدایا اسب تروایُم کجا بی

موخوم یورتمه بُرُم تا پیش زربی

که شمشیر عمو مختار گیرُم

بگُم راحت کُنُم از این زندگی

 

برا خواندن بقیه دوبیتی ها در مورد شخصیت های دیگر به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب...

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.